گزیده کتاب ارزشمند نهج البلاغه/بخش ۵
5 حدیث زیبا در باب عالم
***
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :العالِمُ یَعرِفُ الجاهِلَ لأنَّهُ کانَ قَبلُ جاهِلاً ، الجاهِلُ لا یَعرِفُ العالِمَ لأنَّهُ لَم یَکُنْ قَبلُ عالِما .
امام على علیه السلام : عالم، نادان را مى شناسد، چون خودش قبلاً نادان بوده است، اما نادان عالم را نمى شناسد؛ زیرا قبلاً عالم نبوده است.
***
عنه صلى الله علیه و آله :العالِمُ مَن یَعمَلُ.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : عالم ، کسى است که عمل کند .
***
الإمام علیّ علیهالسلام : أبغَضُ العِبادِ إلَى اللّهِ سُبحانَهُ العالِمُ المُتَجَبِّرُ .
امام على علیهالسلام : دشمنترینِ بندگان در نزد خداوند سبحان ، عالِم متکبّر است .
***
عنه علیه السلام :کَم مِن عالِمٍ قَد أهلَکَتهُ الدُّنیا .
امام على علیه السلام : بسى دانشمند که دنیا نابودش کرده است .
***
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَلعونٌ مَلعونٌ عالِمٌ یَؤمُّ سُلطانا جائرا ، مُعینا لَهُ عَلى جَورِهِ .
امام صادق علیه السلام : ملعون است، ملعون است، آن عالمى که پیشواى سلطانى ستمگر باشد و او را در ستمگریش یارى دهد.
5 حدیث گرانبها در باب علم
عنه علیه السلام :یَنبَغی لِلعاقِلِ إذا عَلَّمَ أن لا یَعنُفَ ، وإذا عُلِّمَ أن لا یَأنَفَ .
امام على علیه السلام : سزاوار است خردمند، هنگامى که تعلیم مى دهد ، خشونت نورزد و هنگامى که مى آموزد، سرپیچى نکند .
*
عنه علیه السلام :عِلمُ المُنافِقِ فی لِسانِهِ ، عِلمُ المُؤمِنِ فی عَمَلِهِ .
امام على علیه السلام : دانشِ منافق در زبان اوست و دانش مؤمن در کردار او.
*
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن أحسَنَ السؤالَ عَلِمَ ، مَن عَلِمَ أحْسَنَ السُّؤالَ .
امام على علیه السلام : هر که خوب سؤال کند، دانا شود ؛ هر که دانا باشد، خوب سؤال کند .
*
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن تَعَلَّمَ العِلمَ لِلعَمَلِ بِهِ لَم یُوحِشْهُ کَسادُهُ .
امام على علیه السلام : هر کس علم را براى به کار بستن آن بیاموزد، بى رونقى بازار علم او را به هراس نیفکند.
*
رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله :لِینُوا لِمَن تُعلِّمونَ ، و لِمَن تَتَعَلَّمونَ مِنهُ .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : با کسى که به او علم مى آموزید و با کسى که از او علم فرا مى گیرید، نرم و ملایم باشید.
وبسایت رسمی ابوالقاسم کریمی
زیبا ترین اشعاری که خوانده ام/جمعه ۲۹ امرداد ۱۴۰۰ / ابوالقاسم کریمی
***
باران سرد بهاری؛
شاعر شادان
و باغبان نگران!
عباس حسین نژاد
*
هر روز
تکه کوچکی از آسمان
سهم صبحهای من است.
مایلا
*
پدر فقیر بود
پدربزرگ فقیر بود
من فرزندی ندارم ، فقر تمام شد.
جواد لگزیان
*
مثل ساقۀ گیاهی ترد
گره ام بزنید به چوبی، چیزی
ترسیده ام
مدام باد می آید.
سارا محمدی
*
سروی بودم
زیر سایه ام نشستند
خوردند و خفتند
بیدار شدند و …
مرا بریدند.
شمس لنگرودی
*
یادگار مادر،
قبض آب و برق
و چند اسکناس زیر قالی.
سیروس نوذری
*
و قاف …
حرف آخر عشق است
آنجا که نام کوچک من آغاز می شود.
قیصر امین پور
*
تنها نبود،
آنکه تنها می گریست.
فرانک زارع پور
*
بیرون،
جنگ خاموشی و فراموشی است
با من، درون همین شعر بنشین
من از عاشقانی می گویم
که نداشتم
تو از سفرهایی بگو
که نرفتی
بیرون،
آدم می کشند…
مژگان عباسلو
*
صندوقچۀ آرزوهایم
با یک کلمه پر شد…
«تو» .
علی چاروسایی
*
تو درخت هم که باشی
من دارکوبی می شوم
که هفتاد و سه بار در دقیقه تو را می بوسد.
رها صافی
*
بعد رفتنم
آرزوهایم یتیم می شوند
و هیچکس آنها را نخواهد خواست
پس آرزوهایم را
با خود به گور خواهم برد.
سمانه میرزایی
*
لباس تور
بر تن دریا دوخت
ماهیگیر عاشق.
محمدمسعود کرمی
*
قد بلندم
اما نه آنقدر
که ابرها را کنار بزنم
و سر از کار خدا در بیاورم.
پوپک ریاضی
*
بگذار تمام جهان را سرباز بچینند
گنجشکها
در اولین رد پوتینی که به آب بنشیند
آبتنی میکنند.
مهرداد احمدی
*
زندگی …
کجای این خیابان
منتظر من است
که از هیچ کوچه ای
به آن نمی رسم؟!
پوپک ریاضی
*
در من
هر چه می خواهی بکار
از من
چیزی جز عشق نمی روید.
پوپک ریاضی
*
خوش به حال فرهاد
تمام خاطرات تلخش …
شیرین است.
صمد ملک مکان
*
گور پدر آزادی!
من با اسارت سرخوشم
تا وقتی که در حصار تن تو
یک اسیر بی دفاعم.
نسرین علیزاده
*
جز روزگار من …
همه چیز را
سفید کرده برف.
شمس لنگرودی
*
دلتنگی هایت را
در کدام رود انداخته ای
که تمام ماهی های جهان
گوشه گیر شدند؟!
دانیال رحمانیان
*
انتظاری نیست
درد شاعر را …
شعرهایش می فهمند!
رضا محبی راد
*
مرا به رد شعرم دنبال کن
من رد پا ندارم
رد درد را بگیر
و به من برس.
علیرضا روشن
*
قطار می رود
تو می روی
تمام ایستگاه می رود
و من چقدر ساده ام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان …
به نرده های ایستگاه رفته
تکیه داده ام!
قیصر امین پور
*
از شکاف در
هم سوز می آید
هم نور ماه.
عباس کیارستمی
*
برادرم مشاور املاک داشت
من مشاور افلاک
او زمین ها را متر می کند
من آسمان ها را
من از ساختن بیت خوشحال می شوم
او از فروختن بیت
او چندین دفتر دارد ، من چندین کتاب
او هر روز بزرگ می شود
من هر روز کوچک
با تمام اینها نمی دانم چرا اهل محل
به من می گویند اکبر ، به او می گویند اصغر!
اکبر اکسیر
*
باد که می آید
خاکِ نشسته بر صندلی بلند می شود
می چرخد در اتاق
دراز می کشد کنار زن ،
فکر می کند
به روزهایی که لب داشت.
گروس عبدالملکیان
*
این روزها
کسی حوالی من
پرسه نخواهد زد
بغضم شبیه نارنجکیست
که عمل نکرده باشد
اما تو با خنده هایت
مرا خنثی می کنی.
دانیال رحمانیان
*
رویای آبی اش را
خزر خزر می گرید
میان تنگ بلور.
صبا کاظمیان
*
گرگ ، شنگول را خورده است
گرگ ، منگول را تکه تکه می کند
بلند شو پسرم!
این قصه برای نخوابیدن است.
گروس عبدالملکیان
*
گوشه ای در این شهر
مچاله شدم در خودم
لرزم از سرما نیست
از تنهایی ام می ترسم
دانیال رحمانیان
*
یک مشت آه ؛
یک دنیا گلایه ؛
یک استکان سؤال ؛
دلتنگی ؛
به مقدار لازم
و فرصتی از زمان
شام امشب،
آماده است..
شهناز اسحاقی
*
چایت را بنوش
نگران فردا نباش
از گندمزار من و تو
تنها مُشتی کاه می ماند
برای بادها!
ناشناس
*
نگران نباش
اگر لب های تو را سانسور می کنند
شعرهای مرا نقطه چین!
از این به بعد
در چاپخانه های زیرزمینی
تو را خواهم بوسید.
رضا کاظمی
*
گرد آوری اشعار زیبای ژاپنی
****
ای زنبق وحشی
که در کوهستانی به نام «انتظار»
روییدهای،
آیا تو نیز کسی را در این پاییز
وعدهی دیدار دادهای؟
*
بیدارم امشب
و همدمم تنهایی است،
نمیتوانم
دلتنگ نباشم
برای آن ماه خوشسیما.
*
پیکر نحیف
و شناورم
به نئی بریده از ریشه میماند.
جویباری اگر مرا طلب کند
در پیاش روان خواهم شد.
*
این کاج روییده
بر کنارهی این تختهسنگ نیز
باید خاطراتی داشته باشد:
از پس هزار سال ببین
چگونه شاخههایش به زمین خم میشوند.
*
اگر ساقهی صدها گل
در دشت پاییزی قادرند
آزادانه بر هم بپیچند،
چرا من نباید ابراز کنم نشاطم را
بیواهمهی سرزنش.
*
روزگار عاشقی آیا
سزاوار است که در ظلمت پایان پذیرد،
بی آنکه ماه را
به نیمنگاهی دیده باشیم
در بریدگی ابرها؟
*
شب پاییزی
تنها به نام بلند و دیرگذر است
ما هنوز
گرم تماشای یکدیگریم و سپیده
سر زده است…
*
در پایان روز پرندگان
هرکدام به سویی
بال می گشایند.
برای پیوستن به تو
کدام یک را دنبال کنم؟
*
به کجا میشتابی؟
امشب
از هرگوشهی جهان
همین ماه را
خواهی دید.
*
در جستجوی ارکیدهی وحشی
به دشتهای پاییزی رفتهام،
آنچه آرزو میکنم اما
ریشههای عمیق است
نه گل.
*
باد استخوانسوزِ هیچ پاییزی
نمیتوانست مانند این توفان بهاری
قلبم را به درد آورد.
ببین چگونه
شکوفهها را با خود میبَرد.
*
هرچند
نغمهی جیرجیرکها
خالی از واژه است،
اما باز
اندوه میپراکند.
*
باد چه سخت میوزد اینجا
اما مهتاب هم پیداست
از لا به لای سفالهای سقف این خانه ویران
*
در جهان دیگر
آیا دیگر نخواهم بود
یا به یاد خواهم آورد
آخرین دیدارمان را؟
*
نمی توانم به سویت گام بردارم
حتی در رویاهایم
چرا که در سینه ام
آسمان ها تیره اند
و ذهنم ابرآلود است
*
مه صبحگاهی بر می آید
و روی نی ها آرام می گیرد
غروب که هوا سرد می شود
مرغابی های وحشی جیغ می کشند
عشق من
چقدر دلم هوایت را کرده است.
*
راهی که در گرگ و میش هوا
از آن می آمدی، زیر ساقه های علف مدفون شده
و چیزی پیدا نیست
جز تار عنکبوتی
که همچون رشته های اندوه
مسیر را آذین می بندد.
*
خواب دیدم دوباره با هم ایم
از خنده بیدار شدم
دیوانه وار به اطراف نگریستم
چشمانم از اشک پر شد.
*
در باغ بهار
در سایه ی شکوفه های رنگین هلو
دختری
بر راهی سپید ایستاده است
*
گل ها چرخان پراکنده می شوند
در باد
هم چون برف
آنچه در اطراف می ریزد
خود منم
*
در دهکده ی کوهستانی
برگ ها در باد خش خش می کنند
در دل شب
غزالی
در آن سوی حاشیه ی رویاها فریاد می کشد.
*
سراپا خیس
از عشق و باران
در پاسخ شان چه خواهی گفت
اگر بپرسند
آستینت را
کدام یک تَر کرده است؟!
*
گرد یک دریاچه
سپیده دم را انتظار می کشند
هم شکارچی و هم مرغابی
*
نشستهام در خانه،
در اتاقمان،
کنار بسترمان
نگاه خیرهام
بر بالش تو.
*
هر چند پنهانش میکنم
عشق در چهرهام نمایان است
چنان عیان که محبوبم میپرسد:
– به چیزی فکر میکنی؟
*
در کوه سروها
که هیچگاه برگی فرو نمیافتد
گوزن پی میبرد به آمدن خزان
تنها با طنین آوای خویش.
*
برکهای کهن
آوای جهیدن غوکی در آب.
*
آه از این دنیای پرمشغله!
سه روز تمام
ندیدهام شکوفه گیلاس.
*
لباسشوی محله
گذران زندگیاش
از چرک همسایگان.
*
با عذر بسیار بابت بالهایش
پر میکشد و میرود
اردک.
*
مرد مجرد
فروتنانه سپاسگزار است
برای بخیهای بر لباس.
*
خوشا وقتی
مهمانی که تحملش را نداری
میرسد و میگوید
«وقت ماندن ندارم»
و میرود.
*
از میان سه هزار هایکو
به دو خرمالو مینگرم.
*
آه ای پروانه
رویایت چیست؟
وقت بال زدن
*
ماه بر فراز سقف
کرمها در باغ
این خانه را اجاره میکنم.
***
گردآوری:
ابوالقاسم کریمی
۲۰ مرداد ۱۴۰۰
***
وبسایت رسمی ابوالقاسم کریمی
گنجینه شعر کوتاه و داستان آموزنده
13 شعر زیبا از امیلی دیکنسون
****
مترجمان:
مستانه پورمقدم
بهنود فرازمند
ناصر علیزاده
مجتبی گلستانی
ضیا موحد
فرشته وزیری نسب
****
منابع:
اکولالیا
خانه شاعران جهان
دبستان شعر پارسی
***
گردآوری:
وبسایت رسمی ابوالقاسم کریمی
گنجینه شعر کوتاه و داستان آموزنده
****
فرصتی برای نفرت نبود
چراکه مرگ مرا باز می داشت از آن
و زندگی چندان فراخ نبود
که پایان دهم به نفرت خویش.
برای عشق ورزیدن نیز فرصتی نبود
اما از آن جا که کوششی می بایست
پنداشتم ،اندک رنجی از عشق
مرا کافی ست.
***
قلب! ما او را فراموش می کنیم
تو و من، امشب!
تو باید حرارتش را فراموش کنی
و من روشنایی اش را
وقتی فراموشش کردی
لطفا به من بگو
عجله کن
اگر تاخیر کنی
ممکن است باز هم به یادش بیاورم
***
امید چونان پرنده ایست
که در روح آشیان دارد
و آواز سر میدهد با نغمهای بیکلام
و هرگز خاموشی نمیگزیند
و شیرینترین آواییست که
در تندباد حوادث به گوش میرسد
و توفان باید بسی سهمناک باشد
تا بتواند این مرغک را
که بسیار قلبها را گرمی بخشیده
از نفس بیندازد
من آنرا در سردترین سرزمین شنیدهام
و بر روی غریبترین دریاها
با این حال؛ هرگز؛ در اوج تنگدستی
خرده نانی از من نخواسته است
***
یک روز خودم را خواهم بخشید
از آسیبی که به خویش روا داشتم
از آسیبی که اجازه دادم
دیگران بر من روا دارند
و چنان محکم
خویش را در آغوش خواهم کشید
که هرگز ترک خود نکنم.
***
جدایی،
تمام آن چیزی است
که باید از جهنم بدانیم.
***
خوشبختی شانس نیست
رنج است.
شانس لبخند معناداری می زند.
شانس ما آنقدر کوچک است
که به آن پشت پا میزنیم.
***
اگر بتوانم قلبی را از شکستن باز دارم
بیهوده نزیستهام
اگر بتوانم دردی را تسکین دهم
یا کم کنم
یا به سینه سرخی افتاده یاری دهم
تا آشیانهاش برگردد
بیهوده نزیسته ام
***
ساعتی انتظار کشیدن ــ طولانی است ــ
اگر ورای آن، تنها عشق در میان باشد ــ
ابدیت را انتظار کشیدن ــ کوتاه است ــ
اگر عشق پاداشت دهد نهایت را ــ
***
آسمانها نمیتوانند رازشان را نگه دارند
به تپهها میگویند
و تپهها به باغها
و باغها به نرگسها
پرندهای که گذارش از آن طرف میافتد
همه را آهسته میشنود
اگر پرندهی کوچک را رشوهای دهم
کسی چه میداند شاید بگوید
اما چنین نمیکنم
ندانستن نیکوتر است
اگر تابستان اصل بود
برف دیگر چه جادویی داشت
بنابراین ای پدر، رازت را نگه دار
اگر حتی میتوانستم بدانم
که این یاران فیروزهای
در جهان نوساختهات چه میکنند
نمیگفتم
***
مرا کم دوست داشته باش
اما همیشه دوست داشته باش !
این وزن آواز من است
عشقی که گرم و شدید است
زود می سوزد و خاموش می شود.
من سرمای تو را نمی خواهم
و نه ضعف یا گستاخی ات را
عشقی که دیر بپاید ، شتابی ندارد
گویی که برای همه ی عمر وقت دارد .
مرا کم دوست داشته باش
اما همیشه دوست داشته باش !
این وزن آواز من است
اگر مرا بسیار دوست بداری
شاید حس تو صادقانه نباشد
کمتر دوستم بدار
تا عشقت ناگهان به پایان نرسد
من به کم هم قانعم
و اگر عشق تو اندک اما صادقانه باشد من راضی ام
دوستی پایدارتر،از هرچیزی بالاتر است.
مرا کم دوست داشته باش
اما همیشه دوست داشته باش.
***
امید،
چیزی است پردار که بر سر روح مینشیند
و نغمه ای بیکلام میخواند
و هیچگاه از خواندن باز نمیماند
در باد،دلنشین تر شنیده میشود
طوفانی تلخ بباید
که با خود ببرد پرنده کوچکی را
که این همه را گرم میدارد
همیشه شنیدهام صدایش را
در سردترین سرزمینها
و دوردستترین دریاها
اما حتی در حادترین لحظهها
از من نخواسته خرده نانی .
***
این نامه من به جهانیست
که هیچگاه برای من ننوشته..
پیامی ساده که طبیعت یادم داده
با لطافتی باشکوه
پیامش امضا شده
توسط دستهایی نامرئی
برای عشق به او، هموطنان نازنین
با لطافت من را قضاوت کنید!
***
سیمای رنج را دوست می دارم
چرا که در آن نیرنگ نیست.
رعشه درد را نمی توان وانمود،
یا به احتضار تظاهر نمود.
چشمها ناگاه بی نور میشوند،
وینک مرگ تهی از هر رنگ
و عرق دانه های روی پیشانی را
عذابی آشنا به رشته می کشد
***
(بسیار زیبا)
این که جز عشق هیچ نیست
تنها چیزیست که از عشق می دانیم
همین کافیست
بارِ کشتی باید
به قدرِ گنجایشِ آن باشد..
***
روز نوشت/دلیل قرمز رنگ شدن آب دریاچه چیست؟
***
متاسفانه بسیاری بر این باور غلط استوار هستند که این موضوع امری طبیعی و یکی جاذبه های ترویستی به شمار میرود اما باور کنید که این گونه نیست
***
مهمترین عاملی که باعث بروز به وجود آمدن چنین رخدادی می شود
زمانی است که آب دریاچه به طور فزاینده تبخیر شده و ارتفاع به شدت کاهش پیدا کرده ، در چنین موقعیتی میزان غلظت نمک بالا میرود و سیتوپلاکتونها و جلبکهای که در دریاچه وجود دارند و به صورت رنگریزه سبز بودند در این شرایط برای تحمل شوری اشباع رنگریزه قرمز رنگ تولید میکنند که این موضوع باعث سرخ دیده شدن دریاچه می شود.
و این یعنی خطر بزرگی که خشک شدن نامیده می شود ، دریاچه را تهدید میکند و باید چاره ای اندیشید
***
در ایران تابستان هر سال ، در یاچه های ارومیه، مهارلو،حوض سلطان ،لیپار،قم و تعدادی دیگر به رنگ سرخ در می آیند
***
وبسایت رسمی ابوالقاسم کریمی
معرفی و نکات مهم در خصوص اختلال شخصیت ضد اجتماعی
معرفی و نکات مهم در خصوص اختلال شخصیت ضد اجتماعی
***
ویکی پدیا
آکســون
خبرگزاری ایمنا
خبرگزاری ایرنا
***
نوعی اختلال شخصیت است که در آن فرد نمیتواند با موازین اجتماعی سازگار شود و در قبال رفتارهایش احساس گناه و اضطراب ندارد.
*
مشخصه این اختلال، اعمال مداوم ضد اجتماعی یا خلاف قانون است
*
میزان شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی سه درصد در مردان و یک درصد در زن هاست
*
این اختلال از همه بیشتر در نواحی فقیرنشین شهری و در جمعیت غیر ثابت این نواحی شیوع دارد.
*
شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی در زندانیان، بسیار بالا یعنی حدود هفتاد و پنج درصد است.
*
بیماران دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی اغلب ظاهری طبیعی و حتی گرم و دوست داشتنی دارند. اما در سابقه آنها مختل بودن حوزههای بسیاری از کارکردهای زندگیشان دیده میشود. دروغگویی، فرار از مدرسه، فرار از خانه، دزدی، دعوا، سوء مصرف مواد، و اعمال غیرقانونی، تجاربی است که این گونه بیماران نوعاً از ابتدای کودکیشان داشتهاند.
*
اختلال شخصیت ضد اجتماعی یا سایکوپاتی، وضعیتی است که فرد هیچ اهمیتی برای رفتار صحیح و اشتباه و احساسات دیگران قائل نیست و حقوق دیگران را رعایت نمیکند. آنها نسبت به دیگران سنگدلانه، خشن و بیتفاوت رفتار میکنند و بابت این نوع رفتار هیچ احساس پشیمانی و گناهی ندارند.
*
آنها اغلب از قانون نافرمانی میکنند و درنهایت مجرم میشوند. دروغ میگویند و یا رفتار خشنی و هیجانزده دارند و حتی مستعد اعتیاد بهویژه اعتیاد به الکل هستند، از تأثیرات این رفتار این است که از عهده مسئولیتهای تحصیلی، کاری و خانوادگی برنیایند.
*
نشانههای اختلال شخصیت ضد اجتماعی:
به درست یا اشتباه بودن رفتار خود بیتوجه هستند
دروغگویی و فریب دیگران برای بهرهکشی
سنگدلی نسبت به دیگران
بیاحترامی به دیگران
با استفاده از شوخ طبیعی بازیچه قرار دادن دیگران برای لذت شخصی
روابط ضعیف یا بر اساس سوءاستفاده از دیگران
غرور و استبداد شدید
رفتار مجرمانه و مشکلات زیاد با قانون
خصومت، پرخاشگری و خشونت
تحریکپذیری بالا و اضطراب
تکانش گری و ناتوانی در برنامهریزی قبلی
عدم پشیمانی از آسیبهای که رسانده
عدم همدردی و همدلی به دیگران
خطر پذیری بیدلیل یا رفتارهای خطر آمیز بدون توجه به امنیت خود و دیگران
زیر پا گذاشتن حقوق دیگران با بیصداقتی یا ارعاب
ناتوانی در فهم و درک عواقب رفتار منفی
عدم مسئولیت پذیری و ناتوانی تعهدات به کار یا مسائل مالی
*
آنها فقط در صورت تهدید به مجازات قوانین را رعایت میکنند.
*
این اختلال همیشه مترادف با بزهکاری نیست؛ زیرا تبهکار یک واژه قانونی است و هر فرد با خصوصیات ضد اجتماعی را نمیتوان به این صفت خواند. افراد داری شخصیت ضد اجتماعی عموماً خیلی اوقات خوش اخلاق، خوش برخورد و دارای جذابیت ظاهری هستند و در برخی مواقع از هوش اجتماعی بالایی برخوردار هستند اما در حوزه احساسات، توانایی همدلی کمتری نسبت به دیگران دارند و از جهت رسیدن به پست و مقام تلاش زیادی برای متقاعد کردن دیگران انجام میدهند.
*
هنوز دلیل مشخصی برای بروز این اختلال پیدا نشده اما محققین تصور میکنند که این دو مورد در بروز این اختلال نقش مهمی دارند:
ژن فرد را مستعد این عارضه میکند؛ دیگر شرایط و موقعیتهای زندگی نیز میتواند باعث شکلگیری آن شود.
احتمال دارد در زمان شکلگیری مغز، تغییراتی در عملکرد آن اتفاق افتاده باشد.
*
عوامل افزایش ابتلاء به اختلال شخصیت ضد اجتماعی:
سابقه اختلال سلوک در کودکی
سابقه خانوادگی اختلال ضد اجتماعی و حتی دیگر اختلالات شخصیت
مورد آزار قرار گرفتن در کودکی
مورد بی توجهی قرار گرفتن در کودکی
بودن در خانوادهای خشونت بار، بیثبات و یا از هم گسیخته
*
عوارض اختلال شخصیت ضد اجتماعی:
آزار و اذیت خانواده
اعتیاد به مواد اعتیادآور مانند الکل
زندانی شدن
خودکشی یا دیگرکشی
احتمال ابتلاء به افسردگی یا اضطراب
از نظر اقتصادی اوضاع خوبی نخواهند داشت حتی احتمال بی خانمانی
به گروهای خلافکار و اراذل و اوباش وارد میشوند.
مرگ زودهنگام به دلیل رفتارهای خشونتآمیز
*
بسیاری از فرد یا افراد دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی بیماری خود را انکار می کنند و با توجه به این نشانه در برقرار روابط صمیمی با دیگران مشکل دارند و کسی از شخصیت ضد اجتماعی آنان خبر ندارد، از این رو درمان این عده عموما با محدودیت هایی همراه خواهد بود.
*
درمانهای شناختی و رفتار درمانی با هدف ترک و یا کاهش مصرف مواد مخدر، الکل، کنترل حملات پرخاشگری و افزایش مهارت های زندگی و همچنین توجه به عواقب اعمال، گروه درمانی به جهت اینکه دیگران را نمی توان به راحتی فریب داد، خانواده درمانی به لحاظ درک و فهم و همکاری موثر اعضای خانواده در کمک به درمان و در نهایت درمان دارویی برای مدیریت و کنترل شرایط فرد بیمار مؤثر خواهد بود.
****
گردآوری:وبسایت رسمی ابوالقاسم کریمی
روزنوشت/آخرین پادشاه افغانستان/ابوالقاسم کریمی
در مورد آخرین پادشاه افغانسان باید بگم زمانی که برای عمل چشم در رم به سر میبرد
محمد داود خان عمو زاده ی وی کودتایی را بر علیهش ترتیب داد ، بسیاری گمان میکردند ظاهر شاه برای باز پس گیری قدرت و انتقام جویی به افغانستان بر میگردد و با کمک دولت های خارجی و وفاداران داخلی جنگی را علیه محمد داود خان رهبری میکند و باعث کشته شدن بسیاری از مردم و طرفداران داود خان خواهد شد. اما وی هیچ یک از این کارها را انجام نداد چون تمایل نداشت در کشورش جنگ داخلی به راه بیفتد.او با اینکه یک دیکتاتور به شمار میرفت اما طرفدار جنگ و خون ریزی ، هرگز نبود
آخرین شاه افغانستان خلع قدرت را پذیرفت تا برای مدت بسیار کوتاهی در این کشور جمهوری حاکم شود اما این سرآغاز شورش و هرج و مرج در افغانستان شد!!!
نهایتا ظاهر شاه بعد از ۲۹ سال تحمل رنج تبعید ، پس از آنکه طالبان از آمریکا شکست خورد در سال ۲۰۰۲ به وطن بازگشت و اواسط ماه آوریل ۲۰۰۷
بدرود حیات گفت
ظاهر شاه را افغانستانی ها “بابای ملت” لقب داده اند چرا که حاضر نشد به خاطر قدرت کشور را ویران و مردم را به کشتن دهد.همچنین وی بعد از ورود به افغانستان با اینکه هواخواهان بسیاری داشت برای بازپس گیری تاج و تخت هیچ تلاشی را انجام نداد…
روحش شاد
و یادش گرامی
پاورقی:من افغانستانی نیستم
معرفی و نکات مهم در خصوص اختلال شخصیت:اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
***
ویکی پدیا
آکسون
پزشک خوب
کلینیک روان پویشی آگاه
سیمیاروم
مغز دانا
***
وعی اختلال شخصیت است که با ویژگی هایی همچون بدگمانی، ترس اجتماعی، علاقه به انزوای اجتماعی تفکر جادویی، عقاید منحصر به فرد، خطاهای ادراکی و مسخ واقعیت مشخص می شود.
*
این اختلال شخصیت میتواند به بنیادگرایی مذهبی نیز منتهی شود که شخص درگیر احساسات و نقش پیامبرگونه میشود و خود را دارای قدرت ویژهای میبیند.
*
این اختلال در قریب ۳ درصد از جمعیت پیدا میشود.
*
در بستگان تنی (بیولوژیک) بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی، بیشتر است
*
اختلال شخصیت اسکیزوتایپی را بر اساس تفکر، رفتار و ظاهر منحصر به فرد بیمار تشخیص میدهند. گرفتن تاریخچه ممکن است دشوار باشد، چون ارتباط و مکالمه بیمار، غیرمعمول است.
*
اختلال شخصیت اسکیزوتایپی را بر اساس تفکر، رفتار و ظاهر منحصر به فرد بیمار تشخیص میدهند. گرفتن تاریخچه ممکن است دشوار باشد، چون ارتباط و مکالمه بیمار، غیرمعمول است.
ملاکهای تشخیص DSM-IV-TR در مورد اختلال شخصیت اسکیزوتایپی:
الف) نواقصی در روابط اجتماعی و بین فردی که مشخصه آن، بروز رنج و مشقتی حاد در روابط صمیمانه و کاهش قابلیت داشتن این روابط و نیز تحریفات شناختی یا ادراکی و نیز نامتعارف بودن رفتار است، بهطوریکه این الگوی نافذ و فراگیر از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینههای مختلف به چشم آید، که علامت آن وجود لااقل پنج تا از موارد زیر است:
(۱) افکار انتساب به خود؛ نه هذیانهای انتساب به خود
(۲) اعتقادات عجیب یا افکار جادویی که بر رفتار اثر بگذارند و با هنجارهای برآمده از خرده فرهنگِ فرد همخوانی نداشته باشند (مثل خرافاتی بودن، اعتقاد به غیب بینی، دور آگاهی (تله پاتی)، یا «حس ششم»؛ در کودکان و نوجوانان به صورت تخیلات یا اشتغالات ذهنی غریب).
(۳) تجارت غیرمعمول ادراکی، از جمله خطاهای ادراکی جسمی.
(۴) تفکر و تکلمی عجیب (مثلاً مبهم، حاشیه پردازانه، استعارهای، با شرح و تفصیل مفرط، یا قالبی).
(۵) شکاکیت یا فکر بدگمانانه.
(۶) حالت عاطفی نابجا یا محدود.
(۷) رفتار یا وضع ظاهری عجیب، نامتعارف، یا مخصوص به خود.
(۸) فقدان دوستان صمیمی یا مورد اطمینان، به جز بستگان درجه اول.
(۹) اضطراب مفرط در میان جمع بهطوریکه با آشنا شدن هم کاهش نیابد؛ این اضطراب بیشتر به ترس توأم با بدگمانی فرد مرتبط است نه به قضاوت منفی در مورد خودش.
ب) منحصراً در سیر اسکیزوفرنی، اختلال خلقی با خصایص روانپریشانه، سایر اختلالات روانپریشانه، یا یکی از اختلالات نافذ رشد پیدا نشده باشد.
نکته: اگر این ملاکها پیش از شروع اسکیزوفرنی وجود داشته باشند، قید «پیش مرضی» را باید افزود، مثلاً «اختلال شخصیت اسکیزوتایپی (پیش مرضی)».
*
در اختلال شخصیت اسکیزوتایپی، تفکر و نحوه ارتباط برقرار کردن، مختل شدهاست. بیماران اسکیزوتایپی گرچه اختلال فکر واضحی ندارند، اما تکلمشان متمایز یا ویژه است، ممکن است معنایش را فقط خودشان بفهمند، و اغلب نیازمند تفسیر است. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی نیز مثل بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است از احساسات خود باخبر نباشند؛ اما به کشف احساسات دیگران به ویژه حالات عاطفی منفی مثل خشم، بسیار حساساند. آنها ممکن است افکاری خرافی داشته باشند یا مدعی غیب بینی و داشتن سایر قدرتهای فکری و بصیرتهای ویژه باشند. جهان درونی آنها ممکن است پر از ترسها و تخیلات کودکانه و نیز رابطه با افرادی خیالی و تصوری باشد که آنها را به وضوح میبینند. ممکن است اعتراف کنند که خطای ادراک یا درشت بینی (ماکروپسی) دارند و افراد را مثل آدمهای چوبی یا چیزی شبیه آن میبیند.
*
آنها روابط بین فردی مخدوشی دارند و ممکن است اعمال نامناسبی از آنها سر بزند. در نتیجه، آدمهایی منزوی اند و دوستی ندارند یا بسیار کم دارند. این گونه بیماران ممکن است برخی از خصایص اختلال شخصیت مرزی را هم از خود نشان دهند و در واقع میشود این دو تشخیص را همزمان نیز در کسی مطرح کرد. بیماران دچار اختلال شخصیت اسکیزوتایپی اگر تحت فشار روانی واقع شوند، ممکن است از حال عادی خارج شوند و علایم روانپریشی پیدا کنند، اما مدت این علایم معمولاً کوتاه است. در حالات شدید، بی لذتی و افسردگی شدید هم ممکن است وجود داشته باشد.
*
در مطالعه دراز مدتی که تامس مک گلاشان انجام داده است، گزارش شده که ده درصد افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی بالاخره دست به خودکشی میزنند. در مطالعات گذشته نگر نیز دیده شده که بسیاری از بیمارانی که به نظر میرسیده مبتلا به اسکیزوفرنی باشند، در واقع دچار اختلال شخصیت اسکیزوتایپی بودهاند و امروزه این دیدگاه بالینی رایج است که اختلال شخصیت اسکیزوتایپی، شخصیت پیش مرضی (پره موربید) بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی است. در عین حال برخی از بیماران هم در تمام عمر خود بهطور ثابت شخصیت اسکیزوتایپی دارند و علیرغم همه غرابتهایی که دارند، ازدواج میکنند و شغلی در پیش میگیرند
*
رواندرمانی: اصول درمان اختلال شخصیت اسکیزوتایپی در اساس، تفاوتی با اصول درمان اختلال شخصیت اسکیزوئید ندارد، جز اینکه با بیماران دسته اول باید برخوردی دقیق و محتاطانه داشت. این بیماران الگوهای فکری ویژهای دارند و برخی در فرقههای مختلف، آیینهای غریب مذهبی و جشنها و مراسم جادویی و مافوق طبیعی، میشوند. درمانگر نباید این گونه فعالیتها را تمسخر و استهزا کند یا دربارهٔ اعمال و اعتقاد آنها موضع قضاوتگرانهای بگیرد.
*
تصور کنید که فردی خودش را دلیل سیل و زلزله و دیگر حوادث بداند. بهعنوانمثال مرگ یک چهره مشهور را اینطور تفسیر کند «او مُرد چون من به عکس او نگاه کردم» یا «در فلان شهر زلزله آمد زیرا من خواستم به آن شهر سفر کنم.»، این افراد هر رویداد را به خود ربط میدهند.
*
معمولاً روابط ضعیفی با دیگران دارند و به غیر افراد خانواده دوست نزدیکی با کسی ندارند. باور دارند دارای نیرویی جادویی و ماورایی هستند، بهعنوانمثال خود را دارای حس ششم، قدرت کنترل ذهن و … میدانند و تصور میکنند دیگران قدرت و ارادهای در برابر خواسته آنها ندارند.
*
نشانه اختلال شخصیت اسکیزوتایپال:
مرجع واقع پنداشتن خود (نه بهصورت هذیان)
تجربههای باورنکردنی و غیرعادی
مبهم، ضمنی، استعارهای و کلیشهای صحبت و فکر کردن
اعتقادات خرافی
عواطف محدود و یا نامناسب
پوشش و ظاهر غیر عادی و یا عجیب
عدم اعتماد به دیگران به غیر از افراد خانواده
روابط اجتماعی ضعیف
دلهره داشتن در جمع
باور به داشتن قدرتهای خاص و ماورایی
اضطراب اجتماعی شدید که حتی با آشنایی بیشتر نیز رفع نمیشود و با ترسهای پارانوئیدی (بدگمان بودن به همه) همراه است نه قضاوت منفی درباره خود
*
هنوز مشخص نشده دلیل ابتلا به چنین اختلالی چیست اما اکثر دانشمندان در این زمینه بر تأثیر ترکیبی عوامل زیستی (بیولوژیک)، روانی و اجتماعی توافق دارند. بنابراین فاکتورهای ژنتیکی، زیستی، اجتماعی (فرد در کودکی با چه کسانی و چگونه تعامل داشته) دلایل روانی (شخصیت و مزاج فردی شکلگرفته توسط محیط و مهارتهای مقابله آموخته شده برای مواجهه با استرس) در به جود آمدن چنین اختلالی دخیل هستند نه فقط یک عامل.
همچنین مشخص شده اگر کسی ابتلا به چنین اختلالی داشته باشد به احتمال زیاد فرزندان او نیز در آینده دچار میشوند.
*
اختلال شخصیت اسکیزوتایپی و اسکیزوفرنی:
اختلال شخصیت اسکیزوتایپی به راحتی میتواند با اسکیزوفرنی اشتباه گرفته شود. اسکیزوفرنی یک بیماری روانی شدید است که در آن افراد، تماس با واقعیت را از دست میدهند (روان پریشی). درحالیکه افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی ممکن است دوره های کمی توهم یا هذیان را تجربه کنند. این اپیزودها به اندازه اپیزودهای اسکیزوفرنی طولانی و شدید و مکرر نیست.
تمایز مهم دیگر این است که معمولا افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال از تفاوت بین عقاید تحریف شده و واقعیت آگاه میشوند. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی به طور کلی نمی توانند فرق هذیان و واقعیت را تشخیص دهند.
با وجود این تفاوتها، افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال میتوانند از روشهای درمانی مشابه با درمان های اسکیزوفرنی استفاده کنند. اختلال شخصیت اسکیزوتایپال شدت کمتری نسبت به بیماری اسکیزوفرنی دارد و گاهی اوقات به عنوان یک بیماری در معرض ابتلا به اسکیزوفرنی محسوب میشود.
*
عوارض ابتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال در معرض خطر ابتلا به موارد زیر قرار دارند:
سایر اختلالات شخصیت
افسردگی شدید
اختلالات اضطرابی
مصرف الکل یا مواد مخدر
اقدام به خودکشی
*
نشانه های این اختلال به سه مولفه تقسیم می شود. اول کاهش توان برقراری ارتباط نزدیک با دیگران که باعث ناراحتی شدید بیماری می شود. دوم، تحریف افکار یا درک وقایع. سوم، نشان دادن رفتارهای عجیب.
*
در بیماران جوان تر، این اختلال خود را به شکل اشکال در توجه، اضطراب اجتماعی یا علاقه به بازی و کار در تنهایی نشان می دهد. کودکان توسط همسالان خود مسخره می شوند و قربانی قلدری می شوند که این باعث افزایش علائم اضطراب اجتماعی می شود. برای تایید تشخیص این اختلال، فرد باید علائم زیر را در دوره نوجوانی داشته باشد. وجود پنج مورد از علائم زیر هوشیاری برای درمان را می طلبد:
نداشتن دوستان صمیمی به غیر از اعضای خانواده
باورهای عجیب و خرافی
اعتقاد به توانایی های فرازمینی و فوق العاده مانند تله پاتی
اضطراب اجتماعی شدید در ارتباط با ترس های پارانوید
افکار پارانوئید و شک به وفاداری دیگران
تفسیر وقایع بی آزار به شکل حوادث شخصی و مضر
لباس پوشیدن عجیب
احساس وجود یک فرد غائب
الگوی گفتاری عجیب
پاسخ های عاطفی محدود یا فقدان عاطفه
*
گردآوری:وبسایت رسمی ابوالقاسم کریمی